خبرگزاری رویترز امروز با اشاره به اینکه "اعدام (ایت الله) شیخ نمر در شرایط کنونی به مثابه پیامی چند وجهی به صفوف داخلی خاندان پادشاهی در این کشور محسوب می شود" افزود: "مهمترین آن پیامی تند و گزنده به همه گروهها در داخل عربستان است".
سیاست خارجه عربستان در سالهای اخیر را میتواند حول سه محور زیر خلاصه کرد:
الف- جنگ طلبی در یمن،
ب- حمایت مالی و تسلیحاتی از ترویستها و افراطگراها در منطقه و جهان،
ج- رقابتهای کور سیاسی و اقتصادی (از طریق کاهش بهای نفت) با مقاومت اسلامی و ایران.
مطلب مهم این که تصمیم ریاض به «کاهش یارانهها» برای نخستین بار هزینههای سیاست خارجه ریاض را به سر سفره مردم عربستان آورده است. رویترز از عصبانیت مردم عربستان از افزایش چهل درصدی قیمت بنزین در کشورشان که به علت کسری بودجه 107 میلیارد دلاری به وجود آمده است خبر داده است.
بنابراین بالاگرفتن نارضایتی و اعتراضات بین همه مردم عربستان - و به تعبیر دیگر، کشیده شدن بحران از مرزها و منطقه و جهان به داخل این کشور- دور از انتظار نبود.
ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود، پادشاه فعلی عربستان، ظاهرا آخرین فرزند بنیانگذار این کشور یعنی ابن سعود است که در سال 1953 درگذشت. سلمان پسرعموی خود را به عنوان شاهزاده و جانشین و فرزند خود را به عنوان معاون شاهزاده تعیین کرده است که بدین ترتیب نسل کاملا جدیدی از پادشاهان را در عربستان بر مسند قدرت خواهد آورد. در این میان/ بر اساس گزارش رویترز/ شایعاتی درباره تشدید مخالفت های فزاینده با سلمان و حتی وقوع کودتای احتمالی بر ضد وی در عربستان بر سر زبانها افتاده است.
ظاهرا ریاض با این اعدامها میخواهد این پیام را به مخالفان خود بدهد که سلمان هنوز هم با قدرت و قاطعیت کامل قدرت را در کنترل خود دارد و حتی می تواند جنگ علنی و پرهزینه را در یمن اداره و مدیریت کند.
بر اساس این گزارش از طرفی اعدام شیخ نمر موجب دلگرمی و رضایت وهابی هایی می شود که سلمان به حضور آنان در کنار خود نیاز دارد و به دولت ریاض بهانه خوبی برای سرکوب ناراضیان شیعه در داخل می دهد. تخمین زده می شود حدود ده تا پانزده درصد از جمعیت عربستان شیعه باشند.
فارغ از اعدام (آیت الله) نمر، رویترز تصریح کرده است: اعدام همزمان 43 عضو القاعده دیگر (سه شیعه دیگر از جمله اعدام شدگان بودند)، احتمالا پیامی برای آن دست از جوانان سنی سرخورده از خاندان آل سعود باشد که پس از همکاری در کنار صفوف داعش به کشور باز می گردند و سلمان با اعدام آنها نیز می خواهد به آنان بگوید که پادشاه به هیچ وجه حمایت از القاعده و داعش را در داخل کشور تحمل نخواهد کرد. چون خاندان پادشاهی آل سعود از شکل گیری هر گونه انقلاب اسلامی از داخل کشور خیلی بیشتر از تهدیدات نظامی خارجی می هراسد.
چنانچه ملاحظه میگردد، اعدام آیت الله نمر و 46 نفر دیگر هم نشانه وضعیت بغرنج سیاسی عربستان است و هم راهی خشن برای کنترل اعتراضات و نارضایتیهای داخلی در این کشور. بنابراین فرصت طلایی برای برانگیختن عواطف عمومی در منطقه و جهان برضد این رژیم مبلغ سلفی گری، افراطگرایی و تروریسم در منطقه و جهان و به نمایش گذاشتن سیاست دوگانه غرب در زمینه حمایت از حقوق بشر فراهم شده بود.
اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که خاطر نشان شود، عربستان در حال حاضر یکی از مهمترین چالشهای دیپلماتیک ایران و مقاومت اسلامی است.
در این میان آنچه اطلاع از آن بسیار حائز اهمیت است اینکه در گذشته ممکن بود که برخی الگوهای رفتاری - اعتراضی، با وجود هزینههایی که برای کشور داشته، انفعال در دیپلماسی غرب و متحدان منطقهای را به همراه داشته باشد، ولی در حال حاضر دیپلماسی غرب روی همان الگوهای رفتاری- اعتراضی، برای پیشبرد معادلات سیاسی و تبلیغی خود حساب میکند و با پیش بینی آن سعی میکند تهدیدات دیپلماتیک را برای خود به فرصت تبدیل کند.
معمولا وقتی خبری درباره احتمال وقوع یک رویداد در آینده در رسانهها منتشر میشود، مقامات ذیربط (در اینجا مقامات سیاسی و رسانهای) نشستهایی برای هماهنگی و دست یافتن به وحدت رویه و واکنش مناسب به آن برگزار میکنند. اما ظاهرا اطلاع رسانی درباره اعدام ایت الله النمر ناگهانی و غیرمنتظره بوده است.
روند اطلاع رسانی ناگهانی درباره اعدام آیت الله النمر و آماده نبودن نیروهای انتظامی و امنیتی برای حراست از سفارت عربستان و اجتماع ناگهانی معترضان در برابر سفارت این کشور در تهران و حمله و به آتش کشیدن مشکوک آن و بلافاصله سوء استفاده محافل سیاسی و رسانهای در منطقه و جهان از این حادثه برای منحرف کردن توجهها از موج اعدامها در این کشور و حتی انتقال بحران به بیرون از عربستان حکایت از این دارد که محافل سیاسی و رسانهای بیگانه روی واکنشها این چنینی در ایران برای پیشبرد دیپلماسی خود در عربستان و منطقه حساب کرده بودند.
البته رویترز ادعا میکند که "آتش زدن سفارت عربستان سعودی در تهران اقدامی بود که بعید است کسی در ریاض وقوع آن را پیش بینی می کرد". اما این خبرگزاری افزود: "در هر حال این هم بهانه ای برای تشدید جنگ در یمن خواهد بود و نشانه ای دیگر در اثبات تهدید شیعیان و خارج از کنترل بودن ایرانی ها".
افزون بر همه اینها بر اساس این گزارش "اگرچه حمله به سفارتخانه های خارجی در ایران نه برای عربستان و نه آمریکا تازگی ندارد ولی به حربه خوبی برای آل سعود تبدیل شده است تا افکار عمومی عربستان را از مسائل ناراضی کننده داخلی منحرف سازد... حالا یک حربه خوب خارجی به دست دولت آمده است تا افکار عمومی داخلی را از این مسائل منحرف سازند".
به عبارت دیگر "برای سلمان آنچه در ایران روی داده است یک بحران نیست، بلکه یک فرصت بالقوه و طلایی است. چون ممکن بود اوضاع از کنترل ملک سلمان در عربستان خارج شود ولی با توجه به شرایط کنونی، به نظر می رسد سلمان موفق شده است تا در بازی حفظ تاج و تخت در کشورش، چند قدم بیشتر گام بردارد."